Monday, December 18, 2006

نامه یک دختر ١٨ ساله


سلام انسان درخواستهای نشأط گرفته ازگذشته ی یک دخترافغان به نام پرودگار جهان آفرین پروردگار آسمانها و زمین با نام خدا آغازمی کنم این چندسطررا که محتوای آن دردها و رنجنهای نهفته درقلب یک دخترافغان است. من م س هستم. 18سال سن دارم و درحال حاضردرکلاس اول متوسطه مشغول به تحصیل می باشم. من دوسال ازدرسم عقب مانده ام. به چه علت؟
به علت اینکه یک افغانی هستم.
سال اول که وارد مدرسه شدم تنها هفت سال داشتم. باشور و اشتیاق بدون وصف وارد این مقطع شدم. اما سال دوم مرا ازمدرسه بیرون کردند. مرا از درس خواندن منع کردند. با چشمانی اشکبار علت این بی عدالتی را ازمادر و پدرم می پرسیدم. اما آنها برای من جوابی نداشتند. چون خود آنها نیز این علت راجستجو می کردند.
پس ازدوسال تلاش بی وقفه ی مادرم وارد مدرسه شدم. و حالا هزاران هزارسوال در ذهنم ایجاد شده اند. که عبارتنداز: پس حقوق من به عنوان یک انسان کجاست؟ آیامن حق زیستن راندارم؟ آیا این ظلم ها باید بی جواب باقی بماند؟ آیاشمامی دانید درهرسال چند دختر و پسر افغان این درد ها را باید متحمل می شوند؟ آیا ما باید بازیچه دولت ایران باشیم؟ آیاشما کتابی ازخداوند رامی شناسید که درآن ازدرس خواندن کودکی مسلمان جلوگیری شده باشد؟ آن هم دریک کشور مسلمان.
آیا ما بازیچه اقتصادی دولت ایران هستیم؟ که هروقت پولهای شان تمام شد ازکودکان افغان بهره بگیرند؟ آنها برای مدرسه رفتن ازما پول میخواهند. آنهم دریک مدرسه دولتی که هیچگونه امکاناتی ندارد.
ملت ودولت ایران دراین چند سال اخیربخوبی متوجه شده است. که بچه های افغان جزً فعال ترین دانش آموزان درمدارس بوده وهست. آیا بخاطر اینکه ما با عشق درس می خوانیم و ازبسیاری از دانش آموزان ایرانی فعال تریم باید از ادامه ی تحصیل محروم شویم؟
من متوجه نمی شوم این دیگرچگونه رقابتی است. این رسم جوان مردی است که دولت ایران دم از آن می زند؟ پس حقوق بشردوستانه کجاست؟ این جمله درکدامین نقطه ازایران معنی می دهد؟ آیا این جمله باید همیشه درمکانی نقش خود را ایفا کند که نفعی برای دولت ایران داشته باشد؟ آیا ما نیز جزء این بشرمی باشیم؟ آیا شما فکرنمی کنید؟ چراباید دولت ایران بین کودک افغانی که دردرجه ی اول یک انسان است و بعد یک مسلمان با کودکان دیگر کشورها فرق بگذارند؟ آه خدای من چرا؟ چرا؟ چرا؟